در دوران ما-به‌خصوص بعد از گذشت دوران طاغوت ـ قدرتمندان و پولدارها و برخی از افراد جامعه چنان درگیر حوادث ی و دنیا شدند که گویی اصلی محکم‌تر از ت، حکومت و زورمداری وجود ندارد.

در این زمان عواطف، احساسات، عقل و ادراک به ضعف گراییده است و کم‌تر احساس و عاطفه‌ای نسبت به یک‌دیگر دیده می‌شود.
گویی احساس مرده و عاطفه کشته شده و ادراک لگدکوب گردیده است.

دردمند، نادان، گرفتار، پریشان، محتاج و درمانده، هرچند فراوان است، اما کم‌تر کسی از همهٔ این پریشانی‌ها آزرده می‌شود و کم‌تر کسی به فکر چاره برای دیگران است.
هر کس به فکر خود و اطرافیان خویش است و دیگران هیچ.
اگر کاری نیز صورت بپذیرد رابطه، پول، جبر و زور است که آن را انجام می‌دهد.

حضرت آیت الله نام


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دبستان فردوسی خیال نارنجی تور زميني وان از تبريز آشپزی کاریابی مجازی ورایگان پایدار این روزها نوشتن